این جریان می گوید،نباید اکتفاء به تبلیغ کرد ،چون اگر فعل اجتمایی را بر روی تبلیغ بگذاریم ،شرایط  مدرن و نهاد های تربیتی وغیر تربیتی مدرن زمینه راذیغ میکنند و هویت اسلامی را به تدریج دچار انحلال میکنند. وما قطعاً نمی توانیم بپذیریم که هویت اسلامی به نفع تمدن مدرن باید اصلاح شود.

پس باید به سمت راه حلی رفت که آن راه حل ما را به تحقق شاخصه های اسلام برساند. یعنی مبنای انقلاب «تحقق شاخصه های اسلامی مبنای انقلاب» است.

از اینجا وارد بحث مراحل انتقال می شویم که قبلاً گفته شد مراحل تحقق مبنا بعداز  فهم خود مبنا قرار دارد که میشود گفت در درون آن قرار دارد. مراحل تحقق مبنا جیست؟ با پاسخ با این سوال وارد قسمت دوم تبیین جهت می شویم.

  اولاً هر امر تحققی، تدریجی می باشد. شما حتی یک ساختمان را هم که  میخواهید محقق کنیید و بسازید باید طی مراحلی این کار را انجام دهید اول باید زمین آنرا خریداری کرد و بعد پی آنرا بزنید و شروع به اسکلت زدن و در نهایت وارد ساختمان  شوید . راجع به یک ساختمان اینگونه است و راجع به همه مسائل تحققی هم اینگونه ،یعنی تدریجی میباشد. پس اگر امری را قائل شدیم که تدریجی است باید مراحل انجام کار را  تدوین کرد . حالا شما میگویید مبنای هویت انقلاب (ایده محوری انقلاب) تحقق شاخص های اسلام است. پس این سؤال که این تحقق درچند مرحله انجام میشود سؤال درستی است .

به تقریر امام خامنه ای ما باید 5 کار رادر 5 مرحله  را انجام دهیم تا شاخصه های هویت اسلامی محقق شود .

 مرحله اول باید اختیارات را از غیر معتقدین به مبنا بگیریم و بدهیم به معتقدین به مبنا که ما از این مرحله به مرحله انقلاب اسلامی تعبیر می کنیم . که آنرا پشت سر گذاشته ایم.

پس طبق مبنای ما (تحقق شاخصه های اسلامی) در گام اول باید اختیارات اجتماعی را از کسانی که اعتقاد به این مبنا ندارند سلب کرد و اختیار را بدهیم به دست کسانی که متعقد به مبنا هستند  تا حرکت ما شروع شود.

انقلاب اسلامی نقطه شروع این حرکت است. بر خلاف آن چیزی که بعضی می گویند انقلاب که انجام شد کار تمام است ، و مردم باید بروند در خانهایشان.  چون انقلاب را مبتنی بر ایده محوری انقلاب  تحلیل نمی کنند. بلکه انقلاب اسلامی آغاز یک حرکت و مشارکت عمومی بزرگ وطولانی است،که به وسیله آن پرچمدارانی که معتقد به مبنا هستند، مردم و مدیران جامعه هم ورود پیدا کنند. و در یک مراحلی مبنا(تحقق شاخصه های هویت اسلامی) را محقق کنند.

گام دوم چیست؟ چون راه طولانی است و همچنین چون راه های جایگزین زیادی در شرایط امروز وجود دارد ، مدل های حکومتی مختلفی وجود دارد،  ممکن است وسط راه ، جبهه دشمن شروع کند ،جریا ن تبلیغی رسانه ای و آموزشی قوی ای را به راه بیاندازد و وسط راه شما رابه سمت تئوری ای غیر از حرکت به سمت مبنا، هدایت کند.پس بنابراین در مرحله دوم باید اجمالاً  لوازم حرکت به سمت مبنا را تعریف کرد تا در ادامه راه  جلوی انحراف گرفته شود. یعنی حرکت به سمت تحقق شاخصه های اسلامی چه لوازمی دارد؟ این لوازم را باید دید.

 مثلاً اگر در اول انقلاب که میخواستیم نوع انقلاب را تعریف کرد، قید جمهوری دموکراتیک را با جمهوری اسلامی؛ می پذیرفتید، در شرایط فعلی،افرادی از این استفاده می کردنند  که دموکراسی تعریف دارد و درباره لوازم آن شروع به تعریف و تئوری پردازی میکردند تاجایی که مبنا را تحت شعاع لوازم این مبنا قرار دهند یعنی مبنا رابه نفع ایده خودشان بر مبنای دموکراسی  اصلاح کنند .لذا امام راحل عظیم الشان فرمودنند: «جمهوری اسلامی نه یک کلمه کم ،نه یک کلمه زیاد».

اصول مقدمه قانون ساسی تعریف اجمالی ازحرکت حول اقامه اسلام را در آورده و لوازم آن را در برخی از بخش های قانون اساسی در آورده که به صراحت  این بند( بحثی که مربوط به اسلام است )حتی تحت رفراندوم هم تغییر ناپذیر است.

یعنی در قانون اساسی یک سری تمهیداتی اندیشیده شده که این حرکت به انحراف نرود.پس مرحله دوم میشود مرحله تعریف و تبیین اجمالی، از حرکت حول مبنای انقلاب.

خوب ما میدانییم برای اقامه اسلام حرکت می کنیم و مبنای ما ،تحقق شاخصه های اسلام است . نوع نظام هم تعریف کرده ایم و مردم به آن رأی داده اند،  مرحله دوم که به آن تعبیر میکنیم به مرحله نظام اسلامی،  که اجمالاً درآن نوع حرکت تعریف میشود.

مرحله سوم ؛ مرحله دولت اسلامی .

حال سؤال این است که در این مرحله چه مانعه ای بر سر راه تحقق شاخصه های اسلامی است و بایدآن برداشته   شود؟  تا ما یک قدم به تحقق مبنا نزدیک میشویم. پاسخ این است که از زمان قبل از انقلاب به بعد هنوز یکسری ساختارها به حال خود باقی مانده اند که آنها از غرب وارد شده اند. بعد از انقلاب هم یکسری ساختار های مدرن ایجاد شده . میدانیم ساختارهای مدرن برای تحقق شاخصه های موجود(شاخصه های اسلامی) به وجود نیامده است. ساختارهای مدرن برای تحقق یک سری شاخصه هایی که در نظام مدرن برای تحقق شاخصه های آن تعبیر شده است به وجود آمده است. حالا شما از یک طرف میگوییم مبنا ی ما تحقق شاخصه های اسلامی است که نیاز به   برنامه ریزی دارد. و از طرف دیگر برنامه ریزی حال حاضر نظام بر حول این ساختار نیست چون این ساختار اصلاً مال ما نیست تأسیس ما نیست  از غرب و از زمان رژیم طاغوت آمده. مثل سازمان مدیریت .

  سازمان مدیریت دارد برمبنا ی توسعه برنامه ریزی میکند و براساس شاخصه های توسعه کار میکند.

  ما به دنبال شاخصه های هویت اسلام هستیم ،ولی این شاخصه ها مبنا مرکز مدیریت نیست،نه تنها سازمان مدیریت بلکه معاونت طرح و برنامه ریزی بقیه وزارت خانه ها هم همین طور می باشند. و حتی سازمان های دیگر نظام.

به طور مثال  در یکی از مراکز  برنامه ریزی نظام کارشناسانشان  می گویند: ما عدالت را قبول داریم اما توان محاسبه عدالت را نداریم .یعنی معادله ای نداریم که عدالت رامحاسبه کنیم.

 این ساختارها(که در جهت مدرنیته هستند) دارند برای نظام برنامه ریزی میکنند ،پس اگر بخواهیم به سمت تحقق شاخصه های اسلام حرکت کنیم ،گام سوم ما میشود توانمند سازی این ساختار های نظام، برای برنامه ریزی بر اساس مبنا.

 زیرا برنامه ریزی به مبنای مدرن برای تحقق یک سری شاخصه های دیگری از اساس پی ریزی شده است. پس در مرحله سوم تحقق شاخصه های اسلامی ما باید استراتژی خود را در توانمند سازی ساختارها انجام شود. یعنی ساختار ها باید به معادلات برنامه ریزی براساس مبنا دست پیدا کنند ؛  ما به مجموعه این معادلات می گوییم الگوی پیشرفت اسلامی.پس مرحله سوم شد ایجاد قدرتِ برنامه ریزی  در ساختارها برای برنامه ریزی براساس مبنا.

وقتی این توان را در ساختارها ایجاد کنیم،باتوجه به اینکه مبنایمان برنامه ریزی برای تحقق شاخصه ها است به تدریج شروع میشود به محقق شدن و وارد مرحله چهارم میشویم.

مرحله چهارم که اسمش را میگذاریم« مرحله جامعه اسلامی»، مرحله تحقق مبنا در ایران است،جامعه ی اسلامی جامعه ای است که در آن تحقق شاخصه های اسلامی صورت گرفته.

 به دلیل اینکه شاخصه های هویت اسلامی با فطرت انسان سازگار است.اگر در جایی مثل ایران، این محقق شد این گرایش به یک گرایش جهانی مبدل میشود خصوصاً میان مستضعفین جهان ومسلمانان.

مثلاً اگر شما توانستید خانواده را در سن پایین محقق کنید، معلوم است که در کل دنیا امری پسندیده است واز این امر خوششان می آید و بعد از آن روشنفکران آنها می آیند تا آن را یاد بگیرند و در کشور خود اجراء کنند .لذا مرحله تکمیل الگوی  محقق کننده مبنا در دنیا شروع میشود یعنی وارد مرحله تمدن اسلامی میشویم.

پس 5 مرحله رابرای رسیدن به مبنا تصویر شد: مرحله انقلاب اسلامی یا مرحله گرفتن اختیارات، مرحله نظام اسلامی یا مرحله تعریف اجمالی مبنا، مرحله دولت اسلامی یامرحله توانمند سازی ساختارها برای برنامه ریزی براساس مبنا ،مرحله چهارم، مرحله جامعه اسلامی  یا تحقق مبنا در ایران و مرحله ی تمدن اسلامی یا مرحله ی تحقق مبنا در دنیا.

تحقق مبنا در ایران به یکباره انجام نمیشود.زیرا در تحقق دو طرف قرار دارد، یک طرف ساختارها هستند که در مرحله دولت اسلامی برای آن برنامه ریزی می شود و یک طرف دیگر پذیرش مردم است . یعنی بایدمردم خودشان را هماهنگ کنند.

البته خود ساختارها هم به یکباره  هماهنگ نمیشوند. زمانی  که مسئله الگو برای ساختارها حل شد ، تازه با مرحله ی پذیرش مردمی را در روبرو داریم .یعنی باید به تدریج مردم خودشان را به این موضوع وقف بدهند. زیرا تابه حال مردم با یک سبک دیگری خو گرفته اند.

پس مرحله چهارم می شود مرحله تحقق مبنا در ایران که بعد از این مرحله ، هم تدریجی  وارد مرحله ی پنجم میشویم،یعنی مرحله تکثیر مبنا در جهان مستضعفین و جهان اسلام که از آن به مرحله امت اسلامی تعبیر می شود.

 در مرحله اول که مرحله انقلاب اسلامی است،  انقلاب به پیروزی رسیده وما به مرحله نظام اسلامی ورود پیدا کرده ایم .در واقع در این مرحله مانع لیبرال دموکراسی را از سر راه خود بر داشته ایم .

نوع حکومت های دموکراتیک که با لیبرال قید می خورند، مرجع ارزش گذاری جامعه را به پسند اجتماعی برمی گردانند ، این فالجمله یک مانع است که در لیبرالیسم مر جع تصمیم گیرنده وارزش گذاری برمیگردد به پسند اجتماعی. و ما در انتقال به مرحله نظام اسلامی این مانع رابر داشته ایم یعنی وقتی می گوییم نظام ،اسلامی شد، یعنی مرجع ارزش گذاری مبتنی بر لیبرالیسم نیست بلکه مبتنی بر اسلام است.

در مرحله نظام اسلامی این حرف جدید را تثبیت کردید. یعنی چون یک کار جدیدی بود و هنوز هم بر روی آن کار علمی عمیقی صورت نگرفته بود به ما حمله شد .

حتی در حال حاضر هم در دانشگاه ها  (چون نظام ولایت فقیه ، خوب درک نمیشود) به آن حمله میکنند. آنها نظام ها را دو بخشی می بینند. و این نوع حکومت دینی را جز نظام های دیکتاتوری می دانند یعنی دموکراسی را نظام برتر میدانند و بقیه را به یک نوعی بر می گردانند بر مبنای  دیکتاتوری . و  حکومت های دینی را هم جزء حکومت های دیکتاتوری می خوانند. زیرا  در این نظام مفاهیم مدرن نمی شود نظام مفاهیم ولایی را تعریف کرد. لذا نه برای روشنفکران داخلی قابل درک بود نه برای مجامع جهانی و آنها فوری به سمت از بین بردن آن حرکت کردند.و به آن حمله کردنند. زیرا قابل درک نبود و منافع آنها هم در خطر بود برای همین به آن حمله کردند. و ما در جنگ این نوع حکومت داری را به تثبیت رساندیم.پذیرش قطع نامه یعنی پذیرش نوع مدل حکومتی ما از طرف دنیا.

مانع مرحله ی سوم

در مرحله دولت اسلامی؛ توسعه مانع است. زیرا توسعه محورش تحقق شاخصه های اسلامی نیست.

در مقابل انقلاب ایران همیشه یک مجموعه ای از موانع در جلوی آن بوده که در هر مرحله  ما برخی از آنها را برچیده ایم تابتوانیم مبنایمان را محقق کنید.درشرایط عینی موانع مختلفی برای تحقق مبنا بوده است.

باتوجه به توضیحی که دادیم ما در مرحله دولت اسلامی هستیم . دولت اسلامی یعنی ساختارهای جامعه، یعنی وقتی می گوییم اسلامی شدن دولت یعنی اسلامی شدن ساختارها ی اداره جامعه.

حال باید ببینیم اسلامی شدن ساختارها چگونه اتفاق می افتد؟ قطعاً بدون معادلاتی که موضوع آن معادلات  مبتنی بر شاخصه های اسلام باشند، مرحله توانمند سازی به تکامل خود نمیرسد. برای همین یک بحث بزرگ داریم به عنوان «چگونگی توانمند سازی ساختارها»، که بحث بسیار پیچیده ای است . عده ای به دنبال توانمند سازی بخشی اند عده ای به دنبال توانمند سازی همه جانبه ،عده ای این توانمندسازی  را عمل گرایانه تحلیل می کنند و... قرائت های مختلفی از بحث الگو برمی آید.

پس موضوع نقشه راه الگوی پیشرفت اسلامی، تبیین چگونگی توانمند سازی ساختارها یا چگونگی توانمند سازی دولت است. یعنی چگونه از مرحله دولت اسلامی به مرحله جامعه اسلامی حرکت کنییم ؟ درواقع نقشه راه پاسخ چگونگی این انتقال است.

 اصطلاح سوم جهت یعنی «موضوع انتقال» از هر مرحله به مرحله دیگر :

برای توانمندی یک تقریر 5 مرحله ای است. تقریرهای دیگری هم در سازمان های دیگری ، هم است که متکی بر   پیش فرض های خودشان است.اما این مراحل با پیش فرض تحقق شاخصه های اسلامی است که با جریانات دینی جامعه نقاط اشتراکات زیادی دارد. البته یک تقسییم بندی دیگری هم است که جامعه را به توسعه یافته در حال توسعه و توسعه نیافته تقسیم میکند.که مبنایشان اصلاح هویت اسلامی است و به دنبال مدرنیزاسون هستند .

 در واقع 5مرحله ی نقشه راه بر مبنای  انقلاب است.و اگر ما مبنای انقلاب را با یک اصطلاح دیگری توضیح دادیم ، می توانیم مراحل نظام را هم، با یک مرحله بندی دیگری توضیح دهید. مثلاً اگر مبنای انقلاب را دست یابی به مدرنیته قرار دادیم می توانیم بپذیریم که کشور ایران یک کشور در حال توسعه می باشد.اینجا یک بحث خیلی جدی وجود دارد که شما وقتی به 5 مرحله را تحلیل می کنید به این قول مشهور که ایران کشوری در حال توسعه است حمله می کنید. زیرا این حرف(ایران کشوری در حال توسعه است)،مبنایش پذیرش برتری تمدن مدرنیته است که از جمله این بیان(که تمدن مدرنیته تمدن برتر است )به این می رسیم که باید اصلاح هویت دینی انجام شود.

ما در حالِ زمینه سازی برای حمله به این نگرشهای مشهور هستیم که متاسفانه خیلی از نخبگان هم این را پذیرفته و می گویند «ما در حال توسعه قرار داریم و ناهنجاری ها را که در ایران میبینید ، به دلیل  توسعه نیافته گی می دانند ».

  البته جواب آنها این است که؛ بالاترین ناهنجاری ها در کشور های توسعه یافته است .در جی 8 بالاترین ناهنجاری ها وجود دارد  .اگر منشاءناهنجاری های ما توسعه نیافتگی است، آیاآنها در کشور هایشان توانسته اند ناهنجاری ها را مثل طلاق و..  حل کنند؟ وبعضی از این بحث ها که در جامعه بیان میشود که ایجاد ناهنجاری میکنند و ما  با بررسی و بیان موضوعات پیش رو و ایرادات مدرنیته بعضی از آنها را میگوییم.    

    

 

فهرست جلسه3نشست دوم مروی در تاریخ 13/10/1391

1.توان ارزشگذاری هر سه مبنا در برنامه ریزی کشور

1/1.اصلاح هویت دینی، در مسیر مدرنیزیاسیون،مبنای جریان روشنفکری

2/1. تبلیغ ،مبنای جریان فهم سنتی از اسلام

3/1.تحقق شاخصه های هویت اسلامی ، مبنای جریان انقلاب اسلامی

2. تحقق شاخصه های هویت اسلامی ،همراه با 2 پیش فرض ،ناکارآمدی مدرنیته ،حتی در سعادت  مادی و ناکارآمدی تبلیغ برای تربیت افراد با توجه به نهاد های تربیت کننده ی مدرن در ضد مبنا

1/2. از دست رفتن تدریجی هویت اسلامی ،درصورت رفتن به سمت مدرنیته

2/2.انحلال تدریجی هویت اسلامی در صورت اکتفاء به تبلیغ ،به دلیل تربیت،نهادهای تربیت کننده ی مدرن

3.فهم مراحل تحقق مبنا،بعد از فهم مفهوم مبنا

4.تدریجی بودن هر امر تحققی ،مانند ساختن یک ساختمان

1/3.تدریجی و مرحله، مرحله ای بودن تحقق مبنا

5.محقق شدن شاخصه های هویت اسلامی در 5 مرحله ،به تقریر امام خامنه ای(مدظله العال)

1/5.مرحله ی اول تحقق مبنا؛گرفتن اختیارات از غیر معتقدین به مبناو دادن اختیارات وقدرت به معتقدین به مبنا

1/1/5.گرفتن اختیارات اولین قدم برای شروع حرکت انقلاب

1/4. انقللاب شروع یک حرکت بزرگ و طولانی

2/5.گام دوم انقلاب ،حرکت اجمالی انقلاب و لوازم حرکت آن برای جلوگیری از التقاط یا جایگزینی با الگوهای موسوم در دنیا

1/2/5.رفتن به سمت سیستم دموکراتیک در اداره ی جامعه در صورت قبول دموکراتیک در اول انقللاب

2/2/5.تغییر ناپذیری نوع حکومت(اسلام)حتی به وسییله ی رفراندوم در قانون اساسی،برای جلوگیری از هر گونه انحراف در حرکت انقلاب

3/5.استراتژی مرحله ی سوم ؛توامند سازی همه ی جانبه ی ساختاره ،برای تحقق شاخصه ها

1/3/5.ساختارهای بجا مانده از دوران قبل از انقلاب و حرکت آنها در تحقق مدرنیته در ایران،مانع تحقق شاخصه های اسلامی

2/3/5.بر محور تحقق شاخصه های اسلامی نبودن ساختارهای فعلی،مثل سازمان برنامه ریزی ومعاونت های طرح و برنامه ی وزرات  خانه ها

3/3/5.ناتوان بودن ساختارهای کشور از محاسبه ی مفاهیمی مثل عدالت

6.الگوی پیشرفت اسلامی مجموعه معادلات تونمندسازی ساختارها،برای محقق کردن هویت اسلامی

1/6.حرکت به سمت مرحله ی جامعه ی اسلامی با توامند سازی همه جانبه ی ساختارها

4/5.مرحله ی چهارم ،مرحله ی تحقق مبنا در ایران، مرحله ی جامعه(کشور )اسلامی

1/4/5.فراگیر شدن نوع حکومتی کشور خصوصاً در بین ملت های مسلمان و مستضعف،به دلیل فطری بودن احکام آن

2/4/5.پایین آمدن سن ازدواج ،امری پسندیده دربین کل ملت های دنیا

3/4/5.کپی برداری ملت های دیگر از برنامه ی تشکیل خانواده درسنین پایین

2/6.تدریجی بودن تحقق مبنا در ایران، به دلیل ضعف ساختارها برای تحقق شاخصه های اسلامی و پذیرش تدریجی تغییر ساختارها توسط مردم

3/6.مرحله ی پذیرش مردمی الگو بعداز توامندسازی همه ی جانبه ساختارها

5/5.وارد شدن به مرحله ی تمدن اسلامی ،بعد از تحقق مبنا(مرحله ی جامعه اسلامی)در ایران

7.در هرمرحله موضوع انتقال ، برطرف کننده ی مانع تحقق شاخصه های اسلامی در آن مرحله

1/7.موضوع انتقال از مرحله ی انقلاب اسلامی به مرحله ی نظام اسلامی،بحث ولایت فقیه برای برداشتن مانع لیبرال دموکراسی

8.پسند ارزشگذاری،مرجع ارزشگذاری حکومت های لیبرال دموکراسی به جای مرجع ارزشگذاری الهی

2/7.مرحله ی دوم،مرحله ی نظام اسلامی،مرحله ی تثبیت نوع حکومت

1/2/7.حمله به نوع حکومت اسلامی به دلیل جدید بودن و مخالف مبنای مدرن بودن آن

2/2/7.حمله ی برخی از متفکران دانشگاهی به نوع حکومتی اسلام، به دلیل تعریف نداشتن این نوع حکومت در مفاهیم آنها

3/2/7.دموکراسی یا دیکتاتوری تنها نوع حکومتی از نظر دانشگاهیان

9.حمله به نظام از طرف قدرت های جهان به دلیل خطرناک دیدن آن برای مدرنیته

 3/7. توسعه ی غربی مانع مرحله ی سوم تحقق شاخصه های اسلامی ؛به دلیل محور نبودن شاخصه ای اسلامی در برنامه ریزی مدرن

1/3/7.مرحله ی سوم مرحله ی دولت اسلامی ،توانمندسازی ساختارها،اسلامی شدن کامل ساختارها

2/3/7.چگونگی توامند سازی ساختارها،بحث مهم و اساسی مرحله ی دولت اسلامی،موضوع نقشه راه الگوی پیشرفت اسلامی

9.تعریف ایران به کشوری در حال توسعه،یعنی قبول اصلاح فرهنگ دینی در مسیر مدرنیته

1/9. توسعه نیافته گی ،دلیل برخی از نخبگان در برابر مشکلات و عقب ماندگی کشور

2/9.وجود بالاترین ناهنجاری ها در کشور های جی 8(توسعه یافته ترین کشورها