محور دیگری که در نقشه راه مطرح است،چگونگی  می توان انتقال از وضعیت نامناسب موجود(با توجه به مفهوم جهت) به وضعیت متناسب با جهت ،برسیم.یعنی بحث چگونگی انتقال ؛ و در آنوقت یک رصد به عنوان رصد فرآیند انتقال داریم. ودر رصد فرآیند انتقال« جهت» را اصل قرار داده ایم.

پس در اولین نقشه راه الگوی پیشرفت اسلامی مفهوم جهت اِشراف شده است. در همه ی بخش ها و محورها و خانه های نقشه راه، مفهوم جهت جاری است. لذا شاه مهره ی تنظیم الگوی پیشرفت اسلامی ، کلمه ی صحیحی است که بر روی جهت گذاشته شده است . تنظیم نقشه راه الگوی پیشرفت اسلامی و فهم صحیح نقشه راه الگوی پیشرفت اسلامی مفهوم جهت است.

مفهوم جهت در خیلی از عرصه های دیگر هم می تواند مورد استفاده قرار گیرد، مثلاًدر عرصه انتخابات و تشخیص اینکه کدام جریان اصلح است. یعنی به وسیله ی مفهوم جهت کارنامه خوانی از افراد و گروه ها و برنامه هایشان انجام دهیم .

پس جهت در کل حرکت انقلاب شاه مهره است و همچنین شاه مهره است درنقشه راه الگوی پیشرفت اسلامی.نکته دیگر این است که ما مفهوم جهت را در نقشه را ه به وسیله ی 3 اصطلاح توضیح می دهیم.یعنی تبیین مفهوم جهت به وسیله ی تبیین این 3 اصطلاح است. این 3 اصطلاح در واقع درون هم هستند،یعنی اگر بخواهیم نسبت این 3 اصطلاح را تبیین کنیم،این 3 اصطلاح را باید مانند 3 دایره ی درون هم ترسیم کرد.در واقع این 3 اصطلاح بُعد یکدیگر هستند و قابل تفکیک از یکدیگر هم نیستند. پس با استفاده از این 3 اصطلاح که متقوم یکدیگر هستند، نقشه راه و جهت نظام مقدس اسلامی را توضیح میدهیم.

جهت نظام مقدس اسلامی در اولین نقشه راه الگوی پیشرفت اسلامی یعنی؛ مبنای حرکت انقلاب ، مراحل حرکت انقلاب و موضوع انتقال از هر مرحله به مرحله دیگر؛با توضیح این 3 اصطلاح در واقع جهت نظام اسلامی را تصویر سازی کرده ایم.البته این را میدانیم  که ما در نقشه را ه اینگونه ترسیم کرده ایم.ممکن است دیگران ، در نظام اصطلاحات دیگری هم بتوانند تصویر کنند  و کمک به انقلاب است ،اما ما یک حساسیت داشتیم و خواستیم مسئله تا جایی که ممکن است درسطح گسترده تری با نخبگان تفاهم کند.لذا سعی کرده ایم با اصطلاحاتی به بیان مفهوم جهت بپردازیم که کمترین پیش فرض های اختلافی درون آن استفاده شده است.برای اینکه مبنای در نقشه راه ، «مدیریت تحولات اجتماعی» به سمت پیشرفت اسلامی است،نه تئوریزه کردن نظریه ی الگوی پیشرفت اسلامی .

البته در یک معنای بالاتری قائل هستیم که بدون مدیریت تحولات به سمت پیشرفت اسلامی ، تئوریزه کردن الگوی پیشرفت اسلامی اتفاق نمی افتد . نه اینکه اتفاق می افتد و تفاهم نمی شود ، بلکه اصلاً اتفاق نمی افتد.

سعی کرده ایم که اصطلاحاتمان مبتنی بر پیش فرض های مشترک بین جریان های مختلف باشد.حداقل بخش عظیمی از این جریانهااین پیش فرض ها را قبول دارند.

بنابراین اگر به 3 سؤال پاسخ دهیم ، توانسته ایم جهت نظام مبارک جمهوری اسلامی را توضیح دهیم.

مبنای حرکت انقلاب چیست؟این مبنا در چند مرحله محقق می شود؟چگونه از هر مرحله به مرحله بعد انتقال می یابیم؟

با جواب به این 3 سؤال توانسته ایم جهت نظام مقدس اسلامی را توضیح دهیم.

همان طور که بیان شد این 3 سؤال در درون هم قرار دارند، صحبت سؤال از مراحل بعد از صحبت سؤال از مبنا است و صحبت از سؤال  چگونگی انتقال  بعد از سؤال از مراحل می باشد.پس این 3 اصطلاح بُعد یکدیگر و متقوم هم هستند.ولی 3 سطح جدا هم هستند. ضمن این که باید وحدتسان را پذیرفت کثرتشان رانیز می پذیریم.

قبل ار اینکه وارد تعریف مبنای انقلاب شویم لازم به بیان یک بحث می باشد.

تعریف اصطلاحی کلمه ی مبنا: مبنا یعنی آن ایده محوری که قابل ترجمه به تمام بخش ها در همه ی زمانها و در همه ی مکان ها میباشدو غیر قابل تغییر است.منظور ما از مبنا آن ایده محوری است که بتواند  برای اقتصاد،سیاست و همه ی بخش های  دیگر از آن استفاده کرده و آن بخش را در همه ی زمان ها و مکان ها  تحلیل کند.

نکته در مورد مبنا؛ اگر فرض گرفتیم مبنای انقلاب  قلب شد ،یعنی حرکت انقلاب معکوس شده است.

حالا آن ایده محوری قابل ترجمه به تمام بخش ها در همه ی زمان ها و مکان ها ی انقلاب چیست؟

 3احتمال برای تبیین ایده محوری یعنی مبنای انقلاب در حال حاضر در کشور وجود دارد؛که البته چون نخبگان ما این 3 احتمال را مدنظر دارند،و احتمال ورود اجتماعی دارند، هر 3احتمال بدنه ی اجتماعی نیز دارند.

یک نکته ؛ همان طور که در نقشه راه مفهوم جهت یک شاهمهره است در خود مفهوم جهت نیز مبنا یک شاهمهره است. رابطه مبنا با جهت مثل رابطه جهت است با نقشه راه . یعنی ازفهم درست   آن ، برای فهم مراحل و موضوع انتقال مراحل استفاده میکنیم.پس در تعریف جهت مبنا، نقش محوری دارد.

حال به بررسی این 3 احتمال می پردازیم؛

احتمال اول جریان روشنفکری:

به طور خلاصه جریا ن روشنفکری به این فکر معتقد است که تمدن مدرنیته تاکنون یک نسخه بی بدیل است برای بشریت،البته معایبی دارد که باید رفع شود . ولی درکل ، نسخه ی بی بدیلی است.

حال اگر ما قبول کردیم که مدرنیته یک نسخه ی بی بدیلی است؛باید از آن استفاده کرده و سعی کنیم خود را باآن هماهنگ کنیم. واگر در مسیر مدرنیزیاسیون و رفتن به سمت مدرنیته (که آنرا مطلوب میدانید)تعارضی  بین فرآیند مدرنیزیاسون و فرهنگ اسلامی و هویت اسلامی ،پیش آمد ، طبق نظر جریان روشنفکری باید در مسیر مدرنیزیاسیون  به «اصلاح فرهنگ و هویت دینی» بپردازیم.چون مطلوب ما می شود دست یابی به فرهنگ مدرنیته.

پس بافرض تعارض ایجاد شده وضعیت موجود ما باید به نفع وضعیت مطلوب مدرنیته اصلاح شود.جریان روشنفکری این مسئله را مطرح می کند.

حالا باید ببینیم این موضوع چه ربطی به موضوع الگوی پیشرفت اسلامی دارد؟ربطش یک مقدمه ظریفی است که به ماکمک می کند به فهم صحیح به مسئله پی ببریم.

جریان مدرنیته به دنبال خود یک تحلیلی از مدرنیته دارد.

روشنفکران بر این باورند که جریان مدرنیته 500سال است که به جلو آمده است واروپا ،آمریکاو آسیا را فتح کرده است.روشنفکران یک بحثی را اینجا مطرح میکنند که این بحث این است. وقتی روشنفکران با موج های مدرنیته روبرو شدند ،با محصولات و مفاهیم مدرنیته روبرو شدند ، خواستند ورود پیداکنند و ایران را نیز مدرن کنند،اما در طول این 200 سال گذشته وقتی می خواستند این کار را انجام دهند، یک جریان قوی و محکم  بر خاسته از حوزه های علمیه به سرپرستی فقها ،جلوی آن ایستاده گی میکرد.ایده جریان اسلامی  در آن روز این بود که جریان روشنفکری دارد هویت اسلامی رانقض کرده ،و با مشکل روبرو میکند و این برای ما اصل است.

به نظر جریان روشنفکری از یک طرف سرنوشت مدرنیته حتمی است،البته میگویندباید مدرنیته را بومی  کرد ؛لذا در نگاه پسا مدرن به بوم و شرایط خاص آن کشور که مدرنیته می خواهدبه آن انتقال پیداکندو فرآیند مدرنیته انجام شود به فراوانی شده است ولی در نهایت قائل به آمدن مدرنیته هستند.

به گفته روشنفکران در 200 سال گذشته هرگاه خواستند جامعه ایران را مدرن کنند ، مثل جریان رضا خان و درگیری با مرحوم بافقی یا جریان گوهرشاد یامسائل دیگر به وجود می آمد .پس هرگاه خواستیم به سمت این چیز خوب (یعنی مدرنیته) برویم ، فرهنگ دینی مقاومت کرد.

در نهایت انقلاب اسلامی به وجود آمد و چون این انقلاب ،خود اسلامی است و اختیار دراین حکومت با فقها می باشد،درنهایت به این نتیجه می رسند که مدرنیته سرنوشت حتمی است . به اعتبار دیگر حالا که اختیارات به دست  خود فقها می باشند،این بار ،با تجربها احساس می کنند که سرنوشت مدرنیته  حتمی است و راهی جز مدرنیته شدن ندارند. پس بنابراین انقلاب درنهایت خواهد پذیرفت که راهی جزاصلاح فرهنگ دینی ندارد.لذا روشنفکران از انقلاب به اسم «کاتالیزور مدر نیته »استفاده می کنند.یعنی اگر قبلاً دیگران می آمدندو فرآیند مدرنیزاسیون راتولیدمی کردند و فقها جلوی آن را می گرفتند؛( کماکانی که در طول این200 سال این دعوا بوده است .که شما ازمیرزا مسیح مجتهد  تا میرزای شیرازی ،شیخ فضل الله ،آیت الله مدرس ،آیت الله کاشانی،مرحوم قوچانی مرحوم سید عبدالحسین لاری مرحوم ثقه الاسلا م تبریزی وموارد مختلف دیگر ).درتمام این مدت فقها اختیار در دست نداشتند و درک درستی از مدرنیته نداشتند، حالا که اختیار دارند، قطعاً خواهند پذیرفت که مدرنیته بی بدیل است.روشنفکران گاهی اوقات درسخنرانی های خود،این را به صراحت گفته اند که در نهایت فقها به اصلاح هویت دینی ،تن خواهند داد.

پس یک احتمال برای انقلاب از نظر روشنفکران ،می شود «اصلاح هویت دینی»؛حتی اگر یک عده ای مقاومت کنند در نهایت اصلاح هویت دینی را در برنامه ریزی ها خواهد پذیرفت .

این پیشنهاد 2 پیشنهاد رقیب را با خود دارد.یکی جریان موسوم به جریان اسلام سنتی که معتقدبه تبلیغ برای مبنای انقلاب است. وجریان پیشنهادی انقلاب که تحقق شاخصه های اسلامی مبنایش است. 

 

فهرست جلسه 2 نشست دوم مدرسه ی مروی در تاریخ13/10/1391

1.هدف اصلی نشست های الگوی پیشرفت اسلامی ،تبیین مسئله ی الگوی پیشرفت اسلامی با استفاده از مفهوم جهت نظام اسلامی

2. نقش مهم جهت در تمام محورهای نقشه راه و محورهای انقلاب

1/2. تحلیل وضعیت موجود با توجه به «مفهوم جهت»

2/2.درک آینده ی قابل دسترس برای نظام اسلامی با توجه به«مفهوم جهت»

3/2.ترسیم چگونگی انتقال از وضعیت نامناسب حال حاضر(نسبت به«مفهوم جهت»)به وضعیت ایده عالِِِِِِِ (نسبت به «مفهوم جهت») با توجه به «مفهوم جهت»

4/2.اشراف کامل و جاری بودن «مفهوم جهت»در کلیه ی خانه های نقشه راه الگوی پیشرفت اسلامی

5/2.استفاده از مفهوم جهت در عرصه ی انتخابات و تشخیص اصلح،از طریق کارنامه خوانی منطبق بر«مفهوم جهت»

3.شاهمهره بودن کل مفهوم جهت در حرکت انقلاب

1/3.تبیین «مفهوم جهت»بوسیله ی 3 اصطلاحِ مقوم هم

2/3. بُعد یکدیگر بودن 3اصطلاح مفهوم جهت با توجه به وحدت و کثرتشان

3/3.مفهوم جهت نظام اسلامی یعنی؛مبنای حرکت انقلاب ،مراحل حرکت انقلاب،موضوع انتقال از هر مرحله به مرحله ی دیگرِانقلاب

4.قابل تفاهم گسترده ی 3 اصطلاح مبنا ،مراحل،موضوع انتقال برای نخبگان

5. مبنا در نقشه ی راه یعنی مدیریت تحولات اجتماعی به سمت پیشرفت اسلامی ،نه تئوریزه کردن الگوی پیشرفت اسلامی

1/4.اصطلاحات شورای راهبردی مبتنی بر پیش فرض های مشترک بین جریان های مختلف

1/2/3.تبیین سوال از مراحل بعد از تبیین سوال از مبنا

2/2/3.تبیین سوال از موضوع انتقال بعد از تبیین مراحل

6.مبنا؛ایده محوری قابل ترجمه به تمام بخش ها در همه ی زمان ها و مکان ها و غیر قابل تغییر

7.معکوس شدن حرکت انقلاب با فرض قلب مبنا

1/6.وجود 3 احتمال برای تبیین ایده ی محوریِ انقلاب توسط 3جریان نخبگانی کشور

2/6.طرفدار داشتن هر 3 جریان در بین مردم ،به دلیل داشتن تکیه گاه نخبگانی

8.رابطه مبنا با جهت مانند رابطه جهت است با نقشه راه

9. احتمال اول ، جریان روشنفکری ،با اعتقاد به بی بدلیل بودن نسخه ی تمدن مدرن ،حتی با وجود برخی معایب آن

1/9.اصلاح فرهنگ دینی در تقابل مدرنیته ،مبنای جریان روشنفکری

2/9.ربط جریان روشنفکری به مسئله ی الگوی پیشرفت اسلامی ،ورود 200ساله این جریان به کلیه ی تحولات کشور و جهت دهی کشور به سمت مدرنیته به وسیله ی اصلاح قرائت دیدنی

1/2/9.جلوگیری یک جریان قوی در طول این200سال،برگرفته از حوزه های ،در مقابل اصلاح هویت دینی

3/9.بومی کردن مدرنیته برا ی کشور و توجه خاص به شرایط بوم ،نظریه ی جریان روشنفکری برای ادامه مسیر انقلاب

4/9.مدرنیته شدن نهایت دیدگاه روشنفکران

5/9.کاتالیزورگر بودن انقلاب، نظریه جریان روشنفکری در مورد انقلاب

1/5/9.نداشتن درک صحیح از فرهنگ بی بدیل مدرنیته و تقابل آن با مدرنیته نظریه ی روشنفکران  در مورد تعارضات 200ساله ی فقها در مقابل مدرنیته

10.مبنای روشنفکران اصطلاح هویت اسلامی به نفع برنامه ریزی مدرن

11.مبنای تبلیغ برای جریان موسوم به انقلاب سنتی

12.مبنای تحقق شاخصه های اسلامی،مبنای انقلاب اسلامی