بسم الله الرحمن الرحیم
با توجه به حجم عظیم پروندههای قضایی و همچنین افزایش ناهنجاریها و ارتکاب جرم در جامعه، باید اندیشمندان را به سمتی حرکت داد که برای این معضل توجه بیشتری داشته و راه حلی صحیح و جامع برای برطرف کردن این معضل ارائه دهند.
به خوبی میدانیم که این چالش، موضوعی نیست که بتواند آنرا انکار کرد و همه از جمله مسؤلین عالی رتبه قضایی و نیروهای انتظامی و اندیشمندان مسائل اجتماعی جامعه و هر مسؤل و مدیری و حتّی خانواده، به آن توجه دارند. زیرا اولین نتیجه ارتکاب جرم، از دست رفتن زندگی سالم و خطر از نبود امنیّت را در پس خود به همراه دارد. لذا صغری بحث رمورد قبول همه میباشد. همچنین همه میدانند که باید برای حل آن ، تدبیری اندیشید.
امّا نزاعها بر سر مسئله جرم از این جا شروع می شود که چگونه باید با این معضل روبرو شده و آنرا کنترل و کاهش داد؟ آیا با افزایش کادر قضایی و انتضامی و افزایش کنترل بیرونی بر افراد جامعه مانند مانیتورینگ کردن افراد، و یا افزایش جریمهها در صورت ارتکاب به جرم (مانند جریمههای راهنمایی و رانندگی)میشود این مشکل را بر طرف کرد؟ و یا باید به فکر راهحلهای ریشهایتر و جامعتری برای این مسئله بود؟
این که امکان وقوع جرم و جنایت در هر جامعه ای هست وقطعاً باید برای جلوگیری وکنترل آن فکری کرد، امری غیر قابل انکار است. امّا بحث بر سر این موضوع است که به چه صورتیهایی میتوان میزان ناهنجاری در جامعه را کاهش داد؟
در کشورهای توسعهیافته و غربی- و به تبعّ کشورهای در حال توسعه- برای حل این معضل به سمت 3 پارامتر اصلی حرکت کردهاند:
1.افزایش کنترل های بیرونی مانند: افزایش نیروی قضایی و انتضامی
2. ورود به حریم خصوصی و نیمه خصوصی افراد جامعه مانند: کنترل ایمیلها تماسهای تلفنی و مانیترینگ شهری و حتّی خانگی
3.تغییر معنی و مفهوم جرم ومحدود کردن جرائم مانند: آزادی های جنسی و یا استعمال مشروبات الکلی در کشور های توسعه یافته(که منع قانونی برای آنها نمیباشد)
با فهم و بررسی این سه روش و نتایجی که در برخواهد داشت، دانسته میشود که این کشورها نه تنها نتوانستهاند جرم، به ما هوجرم را تغییر دهند، بلکه با این روش هم به بسیاری از جرائم و ناهنجاریها، اجازه اعمال و ارتکاب بیش از حد داده و هم به پیچیدهتر شدن جرم کمک کرده اند. زیرا اگر در جامعهای زیر ساخت ارتکاب جرم وجود داشته باشند و افراد آن جامعه، به طرق مختلف (مانند عقده های درونی از کمبود محبت) مایل به انجام جرم باشند، با کنترل بیرونی نمیتوان جلوی ارتکاب جرم را به این صورت گرفت.
بعد از بررسی رویکرد غربی، به این نکته خواهیم رسید که آیا شیوهای بهتر و مطمئنتر از این راه هم برای حل معضل جرم، (که به درستی میتوان گفت از بزرگترین معضلات یک جامعه می باشد) است؛ و یا باید مانند کشورهای توسعهیافته روشهای کنترل بیرونی را شدیدتر و محکمتر کرد؟
در این قسمت مقاله، بهتر است قبل از این که به ماهیت جرم بپردازیم، ریشه ارتکاب جرم در جامعه، مورد توجه قرار گیرد، زیرا اگر ریشه جرم در جامعه خشکیده شد؛ دیگر نیازی به افزایش کنترلهای بیرونی بر افرادجامعه نمیباشد.
همه می دانند که اگر تربیت، به درستی در خانواده شکل نگیرد، فرزند با نیازها و یا بهتر بگوییم عقدههای درونی زیادی روبرو خواهد شد. و لاجرم از درون به دنبال راهی میگردد که بتواند آن عقدهها را برطرف کرده و اندکی دردهای درونی خود را التیام بخشد. پس اگرخانواده نتواند فرزند خود را به خوبی تربیت کند، جامعه به هیچ وجه نمیتواند جلوی ناهنجاری های فرد تربیت نشده را بگیرد. اگر دستگاههای قضایی به سمت کنترل بیرونی هم روند، فقط سبب تغییر جرم و پیچیدهتر شدن آنرا خواهد شد. پس تنها راه نجات جامعه از حرکت به سمت ارتکاب جرم، توامند کردن نهاد خانواده برای تربیت صحصیح ، به عنوان بهترین راهحل میباشد .
حال باید از خود این سوال را بپرسید که اگرجامعهای به سمتی حرکت شود که در آن خانواده تضعیف شد، آیا این باعث رشد استعداد ارتکاب به جرم در جامعه نخواهد شد؟ مثلاً اگر در کشور، شاغل بودن بانوان به عنوان یک ارزش تلقّی شود و به صورت یک امر عادی و فراگیر در آید؛ آنگاه باید شاهد تربیت از نوع مهدکودکی و از نوع غیر واقعی خود، باشیم.
این امر را همه به خوبی میدانند که اصل در تربیت، وجود مادر تربیت شده میباش.، حال جامعهای که در آن مادران فرصتی برای تربیت کردن فرزندان خود ندارند و یا اصلاً تربیت کردن صحیح را نمیدانند، چگونه میتواند انتظار داشت تربیت صحیح شکل بگیرد؟!
لذا اگر تصمیمگیران کشور به سمت اجرائی کردن برنامه ریزیهای صحیح و اسلامی( که به حق بهترین نوع حرکت و تربیت انسان را معرفی میکند) حرکت کنند، شاهد خواهیم بود که افراد دیگر خلاءای احساس نخواهند کرد که نیاز باشد برای پر کردن آن به سمت ارتکاب جرم روند.
البتّه ناگفته نمانند که در آن جامعه هم، نیاز هست مقداری کنترل خارجی، برای کنترل افراد مجرم وجود داشته باشد؛ امّا با ترمیم نهاد خانواده و با تحقق برنامهریزی به سمت بهبود فضای حاکم بر نهاد خانواده،حجم آن را بسیار پایین خواهید آورد.