هدف ما  این است که بالاخره براى اداره‌ى کشور در ده‌ها سال آینده، لازم است جاده‌سازى کنیم، ریل‌گذارى کنیم.

بنابراین کار متعلق به اشخاص و مقامات نیست، کار متعلق به بنده نیست؛ این کارِ همه است. همه‌ى ما در زمینه‌ى این کارى که دارد انجام میگیرد، مسئولیت داریم. هر کدام به قدر توانائى‌هاى خودمان، ظرفیتهاى خودمان، سعه و شعاع قدرتى که در اختیار ما هست، در این زمینه مسئولیم، که باید ان‌شاءاللَّه دنبال کنیم.  

که اولاً کلمه‌ى «پیشرفت» را ما با دقت انتخاب کردیم؛ تعمداً نخواستیم کلمه‌ى «توسعه» را به کار ببریم. علت این است که کلمه‌ى توسعه، یک بار ارزشى و معنائى دارد؛ التزاماتى با خودش همراه دارد که احیاناً ما با آن التزامات همراه نیستیم، موافق نیستیم. ما نمیخواهیم یک اصطلاح جاافتاده‌ى متعارف جهانى را که معناى خاصى را از آن میفهمند، بیاوریم داخل مجموعه‌ى کار خودمان بکنیم. ما مفهومى را که مورد نظر خودمان است، مطرح و عرضه میکنیم؛ این مفهوم عبارت است از «پیشرفت». معادل معناى فارسى پیشرفت را میدانیم؛ میدانیم مراد از پیشرفت چیست. تعریف هم خواهیم کرد که منظور ما از این پیشرفتى که در فارسى معنایش روشن است، چیست؛ پیشرفت در چه ساحتهائى است، به چه سمتى است.

 

ما بایستى این الگو را جورى تنظیم کنیم که نتیجه‌ى آن این باشد که جامعه‌ى ایرانى ما به سمت معنویتِ بیشتر پیش برود

ما گفتیم این آغاز یک راه است؛ یعنى جلسه‌ى امشب ما یک شروع بود؛ این باید ادامه پیدا کند. ممکن است درباره‌ى همین مسئله‌ى الگوى اسلامى - ایرانى براى پیشرفت، ده و شاید ده‌ها گردهمائى و نشست لازم باشد. ممکن است ده‌ها حلقه‌ى علمى لازم باشد که در دانشگاه‌هاى مختلف تشکیل شود. ممکن است صدها نفر از فرزانگان و نخبگان و دانشمندان ما که ترجیح میدهند کار شخصى بکنند - اهل کار جمعى نیستند - آماده باشند در خانه‌هاى خودشان مطالعه کنند؛ از اینها بایستى استفاده شود. حلقه‌هاى فکرى تشکیل شود، دانشگاه‌ها و حوزه‌ها با این مسئله درگیر شوند، تا اینکه بتوانیم ان‌شاءاللَّه این را به نقطه‌ى مطلوب خودش برسانیم.

ما از آن مرکز(مرکز الگوی اسلامی ایرانی پیشرفت) توقع نخواهیم کرد که این کار را او انجام دهد؛ بلکه توقع خواهیم کرد که او این حرکت عظیم نخبگانى در کشور را زیر نظر بگیرد، از آنها خبر بگیرد، به آنها کمک کند، پشتیبانى‌هاى گوناگون بکند؛ جورى باشد که این حرکت متوقف نشود. البته عرض کردیم؛ لازم است یک کانون مرکزى و ستادى به وجود بیاید و ان‌شاءاللَّه به وجود خواهد آمد. بنابراین امشب کار ما با شما تمام نمیشود. یعنى این مسئله، مسئله‌اى نیست که توى این جلسه شروع شده باشد و توى این جلسه تمام شود؛ این ان‌شاءاللَّه ادامه پیدا خواهد کرد. البته جمعهاى گوناگونى خواهند بود.

جلسه با دولت22/6/88

  از افراد متفکر هم استفاده بشود و بنشینند الگوى پیشرفت را طراحى کنند. چون این دهه، دهه‌‌‌‌‌‌ى پیشرفت و عدالت است. ما پیشرفت را با عدالت با هم آوردیم؛ یعنى درست نقطه‌‌‌‌‌‌ى مقابل آن چیزى که در دنیاى مادىِ امروز مطرح است. آنها میگویند ما اگر بخواهیم در پیشرفت، رعایت این مسائل عدالتى را بکنیم، آن پیشرفت به دست نخواهد آمد، بنابراین عدالت را میگذاریم بعد از آنکه پیشرفت را حاصل کردیم. آن وقت با راه‌‌‌‌‌‌هاى جبرانى مثل همین بیمه‌‌‌‌‌‌ها و کمکها، تا آن حدى که بشود - که غالباً هم نمیشود - جبران میکنیم. ما میگوئیم نه، پیشرفتِ همراه با عدالت. در ذات این پیشرفت، عدالت بایستى ملحوظ شده باشد. خوب، این الگو لازم دارد؛ بنشینید الگویش را ترسیم کنید. این، نگاه کلانى خواهد بود به آینده‌‌‌‌‌‌ى کشور

بیانات در دیدار استادان و دانشجویان کردستان

این موضوعى که نگاه به آینده دارد، مسئله‏ى شعار دهه‏ى چهارم است - که شروع شده - یعنى پیشرفت و عدالت. اعلام کرده‏ایم که این دهه، دهه‏ى پیشرفت و عدالت باشد. البته با گفتن و با اعلام کردن، نه پیشرفت حاصل میشود و نه عدالت؛ اما با تبیین کردن، تکرار کردن و همت‏ها و عزم‏ها را راسخ کردن، هم پیشرفت حاصل میشود و هم عدالت. ما میخواهیم مسئله‏ى پیشرفت و عدالت، در دهه‏ى چهارم به یک گفتمان ملى تبدیل بشود. همه باید آن را بخواهیم؛ تا نخواهیم، طراحى و برنامه‏ریزى و عملیات تحقق پیدا نخواهد کرد و به هدف هم نخواهیم رسید؛ باید تبیین بشود .

ما وقتى میگوئیم پیشرفت، نباید توسعه‏ى به مفهوم رائج غربى تداعى بشود. امروز توسعه، در اصطلاحات سیاسى و جهانى و بین المللى حرف رائجى است. ممکن است پیشرفتى که ما میگوئیم، با آن چه که امروز از مفهوم توسعه در دنیا فهمیده میشود، وجوه مشترکى داشته باشد - که حتماً دارد - اما در نظام واژگانى ما، کلمه‏ى پیشرفت معناى خاص خودش را داشته باشد که با توسعه در نظام واژگانى امروز غرب، نبایستى اشتباه بشود. آن چه ما دنبالش هستیم، لزوماً توسعه‏ى غربى - با همان مختصات و با همان شاخصها - نیست. غربى‏ها یک تاکتیک زیرکانه‏ى تبلیغاتى را در طول سالهاى متمادى اجرا کردند و آن این است که کشورهاى جهان را تقسیم کردند به توسعه‏یافته، در حال توسعه و توسعه‏نیافته. خب، در وهله‏ى اول انسان خیال میکند توسعه‏یافته یعنى آن کشورى که از فناورى و دانش پیشرفته‏اى برخوردار است، توسعه‏نیافته و در حال توسعه هم به همین نسبت؛ در حالى که قضیه این نیست. عنوان توسعه‏یافته - و آن دو عنوان دیگرى که پشت سرش مى‏آید، یعنى در حال توسعه و توسعه‏نیافته - یک بارِ ارزشى و یک جنبه‏ى ارزش‏گذارى همراه خودش دارد. در حقیقت وقتى میگویند کشور توسعه یافته، یعنى کشور غربى! با همه‏ى خصوصیاتش: فرهنگش، آدابش، رفتارش و جهت‏گیرى سیاسى‏اش؛ این توسعه‏یافته است. در حال توسعه یعنى کشورى که در حال غربى شدن است؛ توسعه‏نیافته یعنى کشورى که غربى نشده و در حال غربى شدن هم نیست. این جورى میخواهند معنا کنند. در واقع در فرهنگ امروز غربى، تشویق کشورها به توسعه، تشویق کشورها به غربى شدن است! این را باید توجه داشته باشید.

  پیشرفتى که ما میخواهیم چیز دیگرى است.
 مطلب دوم این است که پیشرفت براى همه‏ى کشورها و همه‏ى جوامع عالم، یک الگوى واحد ندارد. پیشرفت یک معناى مطلق ندارد؛ شرائط گوناگون - شرائط تاریخى، شرائط جغرافیائى، شرائط جغرافیاى سیاسى، شرائط طبیعى، شرائط انسانى و شرائط زمانى و مکانى - در ایجاد مدلهاى پیشرفت، اثر میگذارد. ممکن است یک مدل پیشرفت براى فلان کشور یک مدل مطلوب باشد؛ عیناً همان مدل براى یک کشور دیگر نامطلوب باشد .

 پیشرفت در کشور ما - با شرائط تاریخى ما، با شرائط جغرافیائى ما، با اوضاع سرزمینى ما، با وضع ملت ما، با آداب ما، با فرهنگ ما و با میراث ما - الگوى ویژه‏ى خود را دارد؛ باید جستجو کنیم و آن الگو را پیدا کنیم. آن الگو ما را به پیشرفت خواهد رساند؛ نسخه‏هاى دیگر به درد ما نمیخورد؛ چه نسخه‏ى پیشرفت آمریکائى.

هنر ما این خواهد بود که بتوانیم مدل بومى پیشرفت را متناسب با شرائط خودمان پیدا کنیم.

مطلب بعدى این است که ما اگر نقاط افتراق پیشرفت با منطق اسلامى را با توسعه‏ى غربى میشماریم، نباید از نقاط اشتراک غفلت کنیم؛ یک نقاط اشتراکى هم وجود دارد که اینها در توسعه‏ى کشورهاى توسعه یافته‏ى غربى کاملاً وجود داشته؛ روح خطرپذیرى - که انصافاً جزو خلقیات و خصال خوب اروپائى‏هاست - روح ابتکار، اقدام و انضباط، چیزهاى بسیار لازمى است؛ در هر جامعه‏اى که اینها نباشد، پیشرفت حاصل نخواهد شد.

نکته‏ى بعدى مسئله‏ى پسوند عدالت است. ما گفتیم پیشرفت و عدالت؛ این خیلى معنادار است. فرض بفرمائید یکى از شاخصهاى  مهم، افزایش درآمد ناخالص ملى در کشورهاست. فلان کشور درآمد ناخالص ملى‏اش، مثلاً چندین هزار میلیارد است، فلان کشور یک دهم اوست؛ پس آن کشور اولى پیشرفته است! این منطق، منطق درستى نیست. افزایش درآمد ناخالص ملى - یعنى درآمد عمومى یک کشور - به تنهائى نمیتواند نشانه‏ى پیشرفت باشد؛ باید دید این درآمد چگونه تقسیم میشود. اگر درآمد ملى بسیار بالاست، اما توى همین کشور آدمهائى شب توى خیابان میخوابند و با گرماى چهل و دو درجه‏ى هوا عده‏ى زیادیشان میمیرند، این پیشرفت نیست.

البته درباره‏ى پسوند عدالت حرفهاى بیشترى هست. اساس نگاه اسلامى به پیشرفت، بر پایه‏ى این نگاه به انسان است: اسلام انسان را یک موجود دوساحتى میداند؛ داراى دنیا و آخرت؛ این پایه‏ى همه‏ى مطالبى است که در باب پیشرفت باید در نظر گرفته بشود؛ شاخص عمده این است؛ فارقِ عمده این است. اگر یک تمدنى، یک فرهنگى و یک آئینى، انسان را تک ساحتى دانست و خوشبختى انسان را فقط در زندگى مادىِ دنیائى به حساب آورد، طبعاً پیشرفت در منطق او، با پیشرفت در منطق اسلام - که انسان را دو ساحتى میداند - بکلى متفاوت خواهد بود. کشور ما و جامعه‏ى اسلامى آن وقتى پیشرفته است که نه فقط دنیاى مردم را آباد کند، بلکه آخرت مردم را هم آباد کند. پیغمبران این را میخواهند: دنیا و آخرت.

هر الگوى پیشرفتى بایستى تضمین کننده‏ى استقلال کشور باشد؛ این باید بعنوان یک شاخص به حساب بیاید. هر الگوئى از الگوهاى طراحى شونده‏ى براى پیشرفت که کشور را وابسته کند، ذلیل کند و دنباله‏رو کشورهاى مقتدر و داراى قدرت سیاسى و نظامى و اقتصادى بکند، مردود است. یعنى استقلال، یکى از الزامات حتمىِ مدل پیشرفت  است.

 پیشرفت ظاهرى - با وابسته شدن در سیاست و اقتصاد و غیره - پیشرفت محسوب نمیشود. امروز هستند کشورهائى - بخصوص در آسیا - که از لحاظ فناورى، از لحاظ دانش، از لحاظ مصنوعات، پیشرفتهاى ظاهرى دارند؛ خیلى از جاهاى دنیا را هم تصرف کرده‏اند؛ اما وابسته‏اند، وابسته‏اند. ملت و به تبع آنها دولت، از خودشان هیچ نقشى ندارند: نه در سیاستهاى جهانى، نه در سیاستهاى اقتصادى عالم و نه در طراحى‏هاى مهمى که در عرصه‏ى بین المللى مورد توجه است.

بیانات در دیدار مردم شاهرود 20/8/1385

تمدن و فکر اسلامی‌، پیشرفت مادی‌ را می‌خواهد؛ اما برای‌ امنیت مردم، آسایش مردم، رفاه مردم و همزیستی‌ِ مهربانانه ی‌ مردم با یکدیگر؛ این خصوصیات نظام اسلامی‌ است. ما اینها را با صدای‌ بلند از اولِ انقلاب در سطح عالم مطرح کردیم و  دلهای‌ فراوانی‌ از مسلمان و غیر مسلمان هم به اینها جلب شده است. پشتوانه ی‌ عزت ملت ایران اینهاست.

 امروز در دنیا کشورهای توسعه یافته بسیارند، اما در آنها عدالت وجود ندارد؛ اینها الگوی نظام جمهوری اسلامی نیستند . الگوی نظام جمهوری اسلامی، الگوی اسلامی است؛ یعنی الگوی پیشرفت و توسعه و رفاه، همراه با عدالت و برادری و محبت و عطوفت بین قشرها و پرشدن شکاف بین فقیر و غنی در جامعه. پیشرفت جامعه به این شکل که با معنویت همراه است، مورد نظر اسلام است.

بیانات در دیدار اساتید و دانشجویا ن دانشگاههای‌ استان سمنان 18/8/1385

تقلید، رایج شدن و پیشرفت تقلید، پیشرفت نیست. وابسته کردن اقتصاد، تقلیدی‌ کردن علم، ترجمه گرایی‌ در دانشگاه؛ که هر چه که آن طرف مرزها، مرزهای‌ غربی‌ و کشورهای‌ اروپایی‌، گفته اند، ما همان را ترجمه کنیم و اگر کسی‌ حرف زد، بگویند مخالف علم حرف می‌ زند؛ پیشرفت نیست و ما این را پیشرفت نمی‌دانیم.

بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه فردوسی‌ مشهد 25/2/1386

البته آن چیزی که می تواند همه این ارزشها را مورد نظر قرار دهد و در همه زمین هها پیشرفت را شامل حال همه آنها کند، چیزی است که در قانون اساسی و در فقه ما پی شبینی شده است و آن این است که یک فقیه عادلِ زمان شناسی در جامعه حضور داشته باشد که انگشت اشاره و هدایت او بتواند کارها را پیش ببرد.

آن چیزی‌ که ما به آن نیاز داریم، این است که نقشه ی‌ پیشرفت کشورمان را بر اساس جها ن بینی‌ اسلام برای‌ این انسان، انسانِ در منطق اسلام، فراهم و تهیه کنیم.

 اما نقشه را بر طبق فکر خودمان، بر طبق نیاز خودمان بایستی‌ بریزیم

ما باید پیشرفت را با الگوی‌ اسلامی‌ - ایرانی‌ پیدا کنیم. این برای‌ ما حیاتی‌ است.   البته کشورهای‌ دیگر هم از آن، بدون تردید استفاده  خواهند کرد؛ همچنانی‌ که تا امروز هم ملت ما و کشور ما برای‌ بسیاری‌ از کشورها در بسیاری‌ از چیزها الگو قرار گرفته، اینجا  هم یقیناً این الگو مورد تقلید و متابعت بسیاری‌ از ملتها واقع خواهد شد.

بیانات در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حرم مطهر رضو ی‌ 1/1/1387

ما می خواهیم کشورمان از همه ی جهات  از لحاظ علمی، از لحاظ اقتصادی، از لحاظ فناوری، از لحاظ سیاسی  به پیشرفت برسد، مردم به رفاه دست پیدا کنند؛ اما در کنار پیشرفت، می خواهیم کشور عادلانه و با عدالت اداره بشود؛ این مهم است . نه عدالت  بدون پیشرفت مطلوب است، نه پیشرفت بدون عدالت.

بیانات در دیدار با نخبگان علمی‌ و اساتید دانشگاه ها 3/7/1387

پیشرفت علمی‌ بایستی‌ با خودباوری‌ اولاً؛ امید به موفقیت ثانیاً؛ حرکت جهادگونه ثالثاً؛ همراه باشد.